چشمخانه. غار چشم. لحج حدقه. (بحرالجواهر). استخوان جای تخم چشم: کاسۀ چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد. مولوی (از آنندراج). میی در کاسۀ چشم است ساقی را بنام ایزد که مستی میکند با عقل و می بخشد خماری خوش. حافظ. رجوع به کوزۀ چشم شود
چشمخانه. غار چشم. لحج حدقه. (بحرالجواهر). استخوان جای تخم چشم: کاسۀ چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد. مولوی (از آنندراج). میی در کاسۀ چشم است ساقی را بنام ایزد که مستی میکند با عقل و می بخشد خماری خوش. حافظ. رجوع به کوزۀ چشم شود
کسی که مردمک عمودی دارد. کاس. ازرق. زرقاء. زاغ چشم. کبودچشم: صالح گفت: چه خواهید؟ گفتند: آن خواهیم که از این کوه سنگ خارا شتری بیرون آوری ماده با بچۀ سرخ موی و گربه چشم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم تو گفتی دل آزرده دارد به خشم. فردوسی. و آن شتربان مردی سرخ مو و گربه چشم. (قصص الانبیاء ص 152). (به) بخت النصر گفتند چون هفت ساله شد به غایت باقوت بود ولیکن آبله رو و گربه چشم و بر سر مو نداشت. (قصص الانبیاء ص 179). دگر ره یکی روسی گربه چشم چو شیران به ابرو درآورده خشم. نظامی
کسی که مردمک عمودی دارد. کاس. ازرق. زرقاء. زاغ چشم. کبودچشم: صالح گفت: چه خواهید؟ گفتند: آن خواهیم که از این کوه سنگ خارا شتری بیرون آوری ماده با بچۀ سرخ موی و گربه چشم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم تو گفتی دل آزرده دارد به خشم. فردوسی. و آن شتربان مردی سرخ مو و گربه چشم. (قصص الانبیاء ص 152). (به) بخت النصر گفتند چون هفت ساله شد به غایت باقوت بود ولیکن آبله رو و گربه چشم و بر سر مو نداشت. (قصص الانبیاء ص 179). دگر ره یکی روسی گربه چشم چو شیران به ابرو درآورده خشم. نظامی
مجموع اغشیه و پرده هایی که کره چشم را احاطه کرده اند و از خارج بداخل عبارتند از: صلبیه که در قسمت جلو چشم قرنیه را میسازد، مشیمیه که در قسمت جلو چشم عنبیه را میسازد، شبکیه که حساس ترین قسمت چشم است
مجموع اغشیه و پرده هایی که کره چشم را احاطه کرده اند و از خارج بداخل عبارتند از: صلبیه که در قسمت جلو چشم قرنیه را میسازد، مشیمیه که در قسمت جلو چشم عنبیه را میسازد، شبکیه که حساس ترین قسمت چشم است
آنکه چشمانی گریان دارد. توضیح مرحوم دهخدا در حاشیه فهرست و لف نوشته اند: گریه چشم نیست گربه چشم است: ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم که گفتی دل آزرده دارد بخشم. (فردوسی) اما در جامع الحکمتین ص 84 آمده: گویم رسم مردم آنست که او زنده خندنده است یا زنده گرینده چشم. و بنابرین گریه چشم بجای خود صحیح است
آنکه چشمانی گریان دارد. توضیح مرحوم دهخدا در حاشیه فهرست و لف نوشته اند: گریه چشم نیست گربه چشم است: ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم که گفتی دل آزرده دارد بخشم. (فردوسی) اما در جامع الحکمتین ص 84 آمده: گویم رسم مردم آنست که او زنده خندنده است یا زنده گرینده چشم. و بنابرین گریه چشم بجای خود صحیح است